حس قشنگ
وقتی به راه و رسم جنون آشـنا شدم
از کاروان آدم و آهن جدا شدم
پژواک حرف حرف تودر من اثر گذاشــــــت
دل از سکوت کندم و کوه صدا شدم
حسی قشــنگ زندگی ام را فراگرفـــــــت
نسبت به خواب و خاطره بی اعتنا شدم
بـــر شانه باد نشــســتم ،شــــبیه ابـــــــــر
در آسمان آبی چشمت رها شدم
دیدم دلیل حرف و حدیثـــم حضور توســــت
از یمن عشق سبز تو پر مدعا شدم
به نام خدا.
سلام به همه دوس جونیام.
میدونید فردا چه روزی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تولد منه.یعنی همسری یادش هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟